زناشویی

چرا گاهی در رابطه، احساس می‌کنیم که هیچ‌کدام از طرفین تغییر نمی‌کنند؟

بهبود روابط زناشویی در بسیاری از روابط عاشقانه، دوره‌ای فرا می‌رسد که هر دو طرف احساس می‌کنند در یک چرخه معیوب گیر افتاده‌اند. انگار هیچ تلاشی برای بهبود رابطه نتیجه‌بخش نیست و هر دو نفر به رفتارهای قبلی خود بازمی‌گردند. این حس می‌تواند بسیار ناامیدکننده و فرساینده باشد. اما چرا این اتفاق می‌افتد؟ دلایل متعددی برای این سکون و عدم تغییر وجود دارد که در ادامه به بررسی آنها می‌پردازیم: فهرست زیر 20 نکته را شامل می‌شود که می‌توانند توضیح دهند چرا در روابط عاشقانه، طرفین گاهی تمایلی به تغییر نشان نمی‌دهند و یا تغییرات پایدار نیستند:

  • ✳️

    عدم تمایل واقعی به تغییر:

    شاید یکی از طرفین به طور زبانی اعلام کند که می‌خواهد تغییر کند، اما در عمل، تمایل درونی و عمیقی به این کار نداشته باشد.
  • ✳️

    ترس از آسیب‌پذیری:

    تغییر، نیازمند نشان دادن آسیب‌پذیری است. ترس از اینکه این آسیب‌پذیری مورد سوء استفاده قرار گیرد، می‌تواند مانع از تغییر شود.
  • ✳️

    عدم شناخت درست از خود:

    تا زمانی که فرد شناخت دقیقی از نقاط ضعف و رفتارهای مخرب خود نداشته باشد، نمی‌تواند به طور موثر تغییر کند.
  • ✳️

    عدم مهارت‌های لازم برای تغییر:

    حتی اگر فرد تمایل به تغییر داشته باشد، ممکن است مهارت‌های لازم برای ایجاد و حفظ این تغییر را نداشته باشد. (مثلا مهارت‌های ارتباطی)
  • ✳️

    انتظارات غیرواقعی از تغییر:

    گاهی افراد انتظار دارند تغییرات خیلی سریع و آسان اتفاق بیفتند. وقتی این انتظارات برآورده نمی‌شود، دلسرد می‌شوند.
  • ✳️

    عدم حمایت و تشویق از طرف مقابل:

    اگر تلاش‌های فرد برای تغییر، توسط طرف مقابل نادیده گرفته شود یا مورد تمسخر قرار گیرد، انگیزه او برای ادامه تغییر کاهش می‌یابد.

ازدواج - رابطه زناشویی با همسر -شناخت مردان و زنان - عشق محبت، علاقه - روانشناسی مهارت های ارتباطی دختران و پسران

  • ✳️

    ترس از دست دادن هویت:

    گاهی افراد فکر می‌کنند که اگر تغییر کنند، هویت خود را از دست می‌دهند و دیگر خودشان نخواهند بود.
  • ✳️

    گیر افتادن در الگوهای قدیمی:

    الگوهای رفتاری قدیمی، به قدری قوی هستند که به سختی می‌توان آنها را تغییر داد.
  • ✳️

    عدم پذیرش مسئولیت:

    وقتی فرد مسئولیت رفتارهای خود را نمی‌پذیرد و همیشه تقصیرها را به گردن دیگران می‌اندازد، نمی‌تواند تغییر کند.
  • ✳️

    وجود مشکلات زمینه‌ای:

    مشکلات روانشناختی مانند افسردگی یا اضطراب می‌توانند مانع از توانایی فرد برای تغییر شوند.
  • ✳️

    عدم ارتباط موثر:

    اگر طرفین نتوانند به طور با صداقت و شفاف با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، نمی‌توانند نیازها و انتظارات خود را به درستی بیان کنند و در نتیجه تغییرات مثبت کمتری رخ می‌دهد.
  • ✳️

    عدم تعیین اهداف مشخص برای تغییر:

    بدون تعیین اهداف مشخص و قابل اندازه‌گیری، پیگیری پیشرفت و حفظ انگیزه برای تغییر دشوار است.
  • ✳️

    تغییر برای راضی کردن طرف مقابل، نه برای خود:

    تغییراتی که صرفاً برای راضی کردن طرف مقابل انجام می‌شوند، معمولاً پایدار نیستند.
  • ✳️

    نادیده گرفتن نیازهای خود:

    اگر فرد به طور مداوم نیازهای خود را نادیده بگیرد و فقط به نیازهای طرف مقابل توجه کند، دچار فرسودگی شده و انگیزه خود را برای تغییر از دست می‌دهد.
  • ✳️

    مقایسه رابطه با روابط دیگران:

    مقایسه رابطه خود با روابط کاملا مطلوب دیگران، می‌تواند باعث ایجاد حس نارضایتی و کاهش انگیزه برای تلاش و تغییر شود.
  • ✳️

    نداشتن صبر و حوصله:

    تغییر یک فرایند زمان‌بر است و نیاز به صبر و حوصله دارد. اگر طرفین صبور نباشند، ممکن است خیلی زود از تلاش دست بکشند.

بهبود روابط زناشویی

  • ✳️

    وجود خشم و کینه:

    اگر خشم و کینه در رابطه وجود داشته باشد، این احساسات منفی می‌توانند مانع از برقراری ارتباط موثر و ایجاد تغییرات مثبت شوند.
  • ✳️

    عدم بخشش:

    ناتوانی در بخشیدن اشتباهات گذشته، می‌تواند باعث ایجاد یک جو منفی در رابطه شود و مانع از پیشرفت و تغییر شود.
  • ✳️

    عدم توجه به جنبه‌های مثبت رابطه:

    تمرکز بیش از حد بر جنبه‌های منفی رابطه، می‌تواند باعث ایجاد حس ناامیدی و کاهش انگیزه برای تلاش شود.
  • ✳️

    درخواست تغییر غیرمنطقی و ناگهانی:

    درخواست تغییرات بزرگ و ناگهانی از طرف مقابل می‌تواند باعث ایجاد مقاومت و نارضایتی شود.

مقدمه

همه ما با این جمله آشنا هستیم: “عشق همه چیز را تغییر می‌دهد. ” اما واقعیت این است که گاهی اوقات، حتی در عمیق‌ترین روابط عاشقانه هم، احساس می‌کنیم که هیچ‌کدام از طرفین حاضر به تغییر نیستند. این سکون و عدم پیشرفت، می‌تواند بسیار فرساینده باشد و به تدریج صمیمیت و شادی را از رابطه بگیرد. اما چرا این اتفاق می‌افتد؟ در این مقاله به 20 دلیل احتمالی این پدیده می‌پردازیم. رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران

1. ترس از آسیب‌پذیری

تغییر، مستلزم آسیب‌پذیری است.باید اعتراف کنیم که کامل نیستیم و نیاز به رشد داریم.این اعتراف برای بسیاری از افراد دشوار است، چرا که آنها را در معرض قضاوت و طرد شدن قرار می‌دهد.وقتی از صمیم قلب می ترسیم که شریک زندگی مان از جنبه های نامطلوب ما آگاه شود، ناخودآگاه در برابر تغییر مقاومت می کنیم.این ترس می‌تواند ناشی از تجربیات دردناک گذشته، کمبود اعتماد به نفس یا باورهای نادرست در مورد خودمان باشد.مثلا کسی که در کودکی به خاطر اشتباهاتش سرزنش شده، ممکن است در بزرگسالی از اعتراف به اشتباهاتش در رابطه عاطفی خودداری کند.

این ترس از آسیب‌پذیری، مانع از ایجاد ارتباط عمیق و معنادار با طرف مقابل می‌شود.

در نتیجه، رابطه در یک سطح سطحی باقی می‌ماند و پتانسیل رشد و تکامل را از دست می‌دهد.برای غلبه بر این ترس، باید به خود یادآوری کنیم که آسیب‌پذیری، نشانه ضعف نیست، بلکه نشانه شجاعت و صداقت است.

2. الگوهای رفتاری تثبیت‌شده

ما انسان‌ها، موجوداتی عادت‌گرا هستیم.الگوهای رفتاری ما در طول سال‌ها شکل می‌گیرند و تغییر دادن آنها، نیاز به تلاش و اراده زیادی دارد.این الگوها می‌توانند شامل نحوه برقراری ارتباط، نحوه مدیریت تعارضات، نحوه ابراز احساسات و حتی نحوه گذراندن اوقات فراغت باشند.وقتی این الگوها به صورت ناخودآگاه در ما نهادینه شده‌اند، تغییر دادن آنها بسیار دشوار است، حتی اگر بدانیم که برای رابطه مضر هستند.مثلا کسی که عادت دارد در هنگام عصبانیت فریاد بزند، ممکن است به سختی بتواند این عادت را ترک کند، حتی اگر بداند که این رفتار به رابطه آسیب می‌رساند.

برای تغییر این الگوهای رفتاری تثبیت‌شده، باید ابتدا از آنها آگاه شویم و سپس به طور فعال برای جایگزینی آنها با الگوهای سالم‌تر تلاش کنیم.

این فرایند ممکن است زمان‌بر و چالش‌برانگیز باشد، اما برای داشتن یک رابطه سالم و پایدار ضروری است.در ضمن، کمک گرفتن از یک متخصص روانشناس می‌تواند در این زمینه بسیار موثر باشد.

3. عدم تمایل به ترک منطقه امن

تغییر، ما را از منطقه امن خود خارج می‌کند.منطقه امن، جایی است که ما احساس راحتی و آشنایی می‌کنیم، حتی اگر این راحتی به قیمت رکود و عدم پیشرفت باشد.ترک این منطقه امن، می‌تواند ترسناک و ناخوشایند باشد، چرا که ما را با ناشناخته‌ها روبرو می‌کند.به همین دلیل، بسیاری از افراد ترجیح می‌دهند در همان الگوهای رفتاری و تفکراتی باقی بمانند که برایشان آشنا هستند، حتی اگر می‌دانند که این الگوها به رابطه آسیب می‌رسانند.مثلا کسی که از ریسک کردن و امتحان چیزهای جدید می‌ترسد، ممکن است از تغییر در برنامه روتین رابطه خودداری کند، حتی اگر بداند که این یکنواختی باعث خستگی و دلزدگی شده است.

برای غلبه بر این ترس، باید به خود یادآوری کنیم که رشد و پیشرفت، تنها در خارج از منطقه امن اتفاق می‌افتد.

در ضمن، می‌توانیم با برداشتن قدم‌های کوچک و تدریجی، به تدریج به ترک منطقه امن عادت کنیم.مثلا می‌توانیم با امتحان یک فعالیت جدید با هم، یا صحبت کردن در مورد موضوعاتی که قبلاً از آنها اجتناب می‌کردیم، شروع کنیم.

4. ترس از دست دادن هویت

گاهی اوقات، ما هویت خود را با الگوهای رفتاری و تفکراتی گره می‌زنیم که در طول سال‌ها شکل گرفته‌اند.تغییر دادن این الگوها، می‌تواند به معنای از دست دادن بخشی از هویتمان باشد.این ترس از دست دادن هویت، می‌تواند مانع از تغییر شود، چرا که ما می‌ترسیم دیگر خودمان نباشیم.مثلا کسی که همیشه به عنوان فردی قوی و مستقل شناخته شده، ممکن است از ابراز نیازهای عاطفی خود در رابطه خودداری کند، چرا که می‌ترسد دیگر به عنوان فردی قوی دیده نشود.برای غلبه بر این ترس، باید به خود یادآوری کنیم که هویت ما ثابت و ایستا نیست، بلکه پویا و در حال تغییر است.

ما می‌توانیم الگوهای رفتاری و تفکراتی را تغییر دهیم که به ما خدمت نمی‌کنند، بدون اینکه هویت اصلی خود را از دست بدهیم.

در واقع، تغییر می‌تواند به ما کمک کند تا به نسخه بهتری از خودمان تبدیل شویم.هویت واقعی ما، در ارزش‌ها و باورهای اساسی ما نهفته است، نه در الگوهای رفتاری سطحی.

5. عدم پذیرش مسئولیت

تغییر، مستلزم پذیرش مسئولیت است. باید بپذیریم که بخشی از مشکل، به خود ما مربوط می‌شود و ما نیز باید برای بهبود رابطه تلاش کنیم. اما بسیاری از افراد، به جای پذیرش مسئولیت، ترجیح می‌دهند تقصیر را به گردن طرف مقابل بیندازند. این عدم پذیرش مسئولیت، مانع از تغییر می‌شود، چرا که ما هیچ انگیزه‌ای برای بهبود خودمان نداریم. مثلا کسی که همیشه از انتقاد کردن از طرف مقابل خودداری می‌کند، ممکن است مشکل را در طرف مقابل ببیند و هیچ نیازی به تغییر در خودش احساس نکند. برای غلبه بر این مشکل، باید به طور با صداقت و بی‌طرفانه، به نقش خود در رابطه نگاه کنیم. باید بپذیریم که هیچ‌کس کامل نیست و همه ما اشتباهاتی داریم. با پذیرش مسئولیت، می‌توانیم گام‌های موثری در جهت بهبود رابطه برداریم.

6. انتظارات غیرواقعی

گاهی اوقات، ما انتظارات غیرواقعی از رابطه و از طرف مقابل داریم.انتظار داریم که طرف مقابل همیشه با ما موافق باشد، همیشه نیازهای ما را برآورده کند و همیشه خوشحال باشد.این انتظارات غیرواقعی، باعث می‌شوند که نسبت به رفتارها و واکنش‌های طرف مقابل ناامید و ناراضی شویم.در نتیجه، به جای تلاش برای درک و پذیرش طرف مقابل، سعی می‌کنیم او را تغییر دهیم.مثلا کسی که انتظار دارد طرف مقابل همیشه احساسات او را حدس بزند، ممکن است از اینکه طرف مقابل نمی‌تواند این کار را انجام دهد، ناامید شود و سعی کند او را به روش‌های مختلف تغییر دهد.

برای غلبه بر این مشکل، باید انتظارات خود را واقع‌بینانه‌تر کنیم.

باید بپذیریم که هیچ‌کس کامل نیست و همه ما اشتباهاتی داریم.در ضمن، باید به طرف مقابل اجازه دهیم که خودش باشد و سعی نکنیم او را به چیزی که نیست، تبدیل کنیم.

7. سبک‌های ارتباطی ناسالم

نحوه برقراری ارتباط با طرف مقابل، نقش بسیار مهمی در سلامت و پایداری رابطه دارد. سبک‌های ارتباطی ناسالم، مانند انتقاد، تحقیر، دفاع و سنگ‌اندازی، می‌توانند باعث ایجاد تنش و درگیری در رابطه شوند. وقتی یکی از طرفین از این سبک‌های ارتباطی استفاده می‌کند، طرف مقابل احساس می‌کند که شنیده و درک نمی‌شود. در نتیجه، به جای تلاش برای حل مشکل، به دفاع از خود می‌پردازد یا از رابطه کناره‌گیری می‌کند. مثلا کسی که همیشه از طرف مقابل انتقاد می‌کند، ممکن است باعث شود که طرف مقابل احساس کند که هیچ کاری را نمی‌تواند درست انجام دهد. برای بهبود سبک‌های ارتباطی، باید به طور آگاهانه تلاش کنیم تا از کلمات و لحن مناسب استفاده کنیم. در ضمن، باید به حرف‌های طرف مقابل گوش دهیم و سعی کنیم دیدگاه او را درک کنیم.

8. مسائل حل‌نشده گذشته

مسائل حل‌نشده گذشته، می‌توانند سایه خود را بر رابطه حال حاضر بیفکنند. وقتی ما زخم‌های عاطفی التیام نیافته‌ای از گذشته داریم، ممکن است این زخم‌ها را به رابطه فعلی خود منتقل کنیم. این مسائل حل‌نشده، می‌توانند باعث ایجاد سوءتفاهم، بی‌اعتمادی و درگیری در رابطه شوند. مثلا کسی که در گذشته مورد خیانت قرار گرفته است، ممکن است در رابطه فعلی خود به طرف مقابل بی‌اعتماد باشد و همیشه منتظر خیانت باشد. برای حل این مسائل، باید به طور آگاهانه با آنها روبرو شویم. ممکن است نیاز باشد که با یک متخصص روانشناس صحبت کنیم تا بتوانیم این زخم‌ها را التیام بخشیم. در ضمن، باید با طرف مقابل خود در مورد این مسائل صحبت کنیم و به او اجازه دهیم که ما را درک کند.

9. عدم وجود اهداف مشترک

وقتی دو نفر اهداف مشترکی در زندگی ندارند، ممکن است رابطه آنها به تدریج سرد و بی‌روح شود. اهداف مشترک، به رابطه معنا و جهت می‌دهند. وقتی دو نفر برای رسیدن به اهداف مشترک تلاش می‌کنند، احساس می‌کنند که یک تیم هستند و در کنار هم رشد می‌کنند. اما وقتی اهداف آنها با هم همخوانی ندارد، ممکن است احساس کنند که در دو مسیر جداگانه حرکت می‌کنند. مثلا کسی که به دنبال پیشرفت در شغل خود است، ممکن است با کسی که به دنبال تشکیل خانواده است، در تضاد باشد. برای حل این مشکل، باید با طرف مقابل خود در مورد اهداف خود صحبت کنیم. باید سعی کنیم اهداف مشترکی را پیدا کنیم که هر دو به آنها علاقه‌مند باشیم.

10. مشکلات مالی

مشکلات مالی، یکی از عوامل اصلی استرس و درگیری در روابط هستند. وقتی دو نفر با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کنند، ممکن است بیشتر عصبانی و تحریک‌پذیر شوند. در ضمن، ممکن است در مورد نحوه مدیریت پول با هم اختلاف نظر داشته باشند. این اختلافات، می‌توانند باعث ایجاد تنش و نارضایتی در رابطه شوند. مثلا کسی که به صرفه‌جویی در هزینه‌ها اهمیت می‌دهد، ممکن است با کسی که به لذت بردن از زندگی اهمیت می‌دهد، در تضاد باشد. برای حل این مشکلات، باید با طرف مقابل خود در مورد مسائل مالی صحبت کنیم. باید سعی کنیم یک بودجه مشترک تنظیم کنیم و به آن پایبند باشیم.

11. مسائل مربوط به خانواده

مسائل مربوط به خانواده، می‌توانند تاثیر زیادی بر رابطه شما داشته باشند. نحوه برخورد با خانواده همسر، نحوه مدیریت انتظارات آنها و نحوه حل اختلاف با آنها، همگی می‌توانند بر رابطه شما تاثیر بگذارند. مثلا دخالت بیش از حد خانواده همسر در زندگی شخصی شما می‌تواند باعث ایجاد تنش و نارضایتی شود. برای حل این مسائل، باید با طرف مقابل خود در مورد آنها صحبت کنید و سعی کنید یک راه حل مشترک پیدا کنید. تعیین مرزهای مشخص با خانواده همسر و حفظ استقلال رابطه تان بسیار مهم است. گاهی اوقات، مشاوره با یک متخصص خانواده می‌تواند در حل این مسائل کمک کننده باشد. ارتباط باز و با صداقت با همسرتان، کلید حل مسائل مربوط به خانواده است.

12. عدم قدردانی

مهارت رابطه زناشویی با همسر -شناخت مردان و زنان - عشق محبت وقتی یکی از طرفین در رابطه احساس کند که قدردانی نمی‌شود، ممکن است انگیزه خود را برای تلاش در رابطه از دست بدهد. قدردانی، به معنای قدر دانی کردن از زحمات و تلاش‌های طرف مقابل است. وقتی ما از طرف مقابل قدردانی می‌کنیم، او احساس می‌کند که دیده و ارزشمند است. این احساس، باعث می‌شود که او بیشتر تمایل داشته باشد که برای رابطه تلاش کند. مثلا تشکر کردن از طرف مقابل برای انجام کارهای خانه، یا قدردانی کردن از او برای حمایت‌های عاطفی اش، می‌تواند تاثیر زیادی بر رابطه داشته باشد. برای نشان دادن قدردانی، می‌توانید از کلمات محبت‌آمیز استفاده کنید، هدایای کوچک بدهید، یا کارهای مورد علاقه طرف مقابل را انجام دهید. مهم این است که به طور منظم و با صداقت از طرف مقابل قدردانی کنید.

13. بی‌توجهی به نیازهای عاطفی

بی‌توجهی به نیازهای عاطفی طرف مقابل، می‌تواند باعث ایجاد احساس تنهایی و ناامیدی در رابطه شود. نیازهای عاطفی، شامل نیاز به محبت، توجه، همدلی، حمایت و امنیت هستند. مهارت‌های رابطه زناشویی وقتی یکی از طرفین به این نیازها بی‌توجه باشد، طرف مقابل احساس می‌کند که دوست داشته نمی‌شود و ارزشمند نیست. مثلا عدم ابراز محبت، عدم گوش دادن به حرف‌های طرف مقابل، یا عدم حمایت از او در مواقع سخت، می‌تواند باعث ایجاد این احساس شود. برای رفع این مشکل، باید به طور آگاهانه تلاش کنیم تا نیازهای عاطفی طرف مقابل را شناسایی کنیم و به آنها پاسخ دهیم. باید به او محبت کنیم، به حرف‌هایش گوش دهیم، از او حمایت کنیم و به او احساس امنیت بدهیم. در ضمن، باید از طرف مقابل بپرسیم که چه چیزی او را خوشحال می‌کند و به او احساس ارزشمندی می‌دهد.

14. عدم وجود صمیمیت

صمیمیت، یکی از ارکان اصلی یک رابطه عاشقانه سالم است. صمیمیت، شامل نزدیکی فیزیکی، عاطفی و ذهنی است. وقتی در یک رابطه صمیمیت وجود نداشته باشد، طرفین احساس می‌کنند که از یکدیگر دور هستند و به یکدیگر متصل نیستند. مثلا کاهش رابطه جنسی، عدم صحبت کردن در مورد مسائل عمیق و شخصی، یا عدم گذراندن وقت با کیفیت با هم، می‌تواند باعث کاهش صمیمیت در رابطه شود. برای افزایش صمیمیت، باید به طور آگاهانه تلاش کنیم تا با طرف مقابل خود ارتباط برقرار کنیم. باید به او محبت کنیم، با او صحبت کنیم، با او بخندیم و با او وقت بگذرانیم. در ضمن، باید سعی کنیم فعالیت‌هایی را با هم انجام دهیم که باعث ایجاد نزدیکی و صمیمیت بین ما می‌شوند.

15. مقایسه با روابط دیگران

مقایسه رابطه خود با روابط دیگران، می‌تواند باعث ایجاد نارضایتی و ناامیدی شود. همه روابط منحصر به فرد هستند و هیچ دو رابطه‌ای شبیه هم نیستند. وقتی ما رابطه خود را با روابط دیگران مقایسه می‌کنیم، ممکن است احساس کنیم که رابطه ما به اندازه کافی خوب نیست. مثلا دیدن زوج‌های خوشبخت در شبکه‌های اجتماعی، می‌تواند باعث شود که احساس کنیم رابطه ما به اندازه کافی شاد و عاشقانه نیست. برای جلوگیری از این احساس، باید به یاد داشته باشیم که همه روابط چالش‌ها و مشکلات خود را دارند. در ضمن، باید به جای تمرکز بر روی نقاط ضعف رابطه خود، بر روی نقاط قوت آن تمرکز کنیم. باید از داشته‌های خود قدردانی کنیم و سعی کنیم رابطه خود را بهبود بخشیم.

16. کمبود زمان با کیفیت

مشغله‌های روزمره و کمبود وقت، می‌تواند باعث شود که از هم دور بیفتیم و ارتباطمان کم شود.وقتی زمانی برای باهم بودن اختصاص ندهیم، صمیمیت و درک متقابل کاهش می‌یابد.زمان با کیفیت، به معنای زمانی است که به طور کامل به طرف مقابل اختصاص داده‌ایم و در حال انجام فعالیت‌هایی هستیم که هر دو از آن لذت می‌بریم.برای حل این مشکل، باید به طور آگاهانه زمانی را برای با هم بودن در برنامه خود قرار دهیم.می‌توانیم یک شب در هفته را به عنوان شب قرار مشخص کنیم، یا آخر هفته‌ها را به انجام فعالیت‌هایی که هر دو از آن لذت می‌بریم اختصاص دهیم.

مهم این است که در این زمان، تمام توجه خود را به طرف مقابل معطوف کنیم و از انجام کارهایی که باعث پرت شدن حواسمان می‌شوند، خودداری کنیم.

حتی ۱۵ دقیقه صحبت کردن بدون مزاحمت تلفن همراه می‌تواند تفاوت ایجاد کند.خاطره سازی های جدید نیز مهم است.

17. عدم حمایت از رویاها و اهداف یکدیگر

حمایت از رویاها و اهداف طرف مقابل، یکی از مهمترین نشانه‌های عشق و تعهد در یک رابطه است. وقتی ما از رویاها و اهداف طرف مقابل حمایت می‌کنیم، به او نشان می‌دهیم که به او باور داریم و می‌خواهیم او به بهترین نسخه از خود تبدیل شود. عدم حمایت از رویاها و اهداف یکدیگر میتواند رابطه را به مرور زمان سرد کند. این حمایت، می‌تواند به صورت تشویق، کمک عملی، یا صرفاً گوش دادن به او باشد. برای نشان دادن حمایت، باید به طرف مقابل نشان دهیم که به رویاها و اهداف او اهمیت می‌دهیم. باید از او در مورد پیشرفتش بپرسیم، به او انگیزه بدهیم و در صورت نیاز به او کمک کنیم. مهم تر از همه این است که در شکست‌ها کنارش باشیم.

18. ترس از تنها ماندن

گاهی اوقات، ترس از تنها ماندن باعث می‌شود که در یک رابطه ناسالم بمانیم، حتی اگر می‌دانیم که این رابطه برای ما مضر است. این ترس، می‌تواند ناشی از کمبود اعتماد به نفس، ترس از قضاوت شدن، یا باورهای نادرست در مورد خودمان باشد. ترس از تنها بودن باعث میشود به جای تلاش برای تغییر شرایط، ترجیح دهیم در وضعیت فعلی باقی بمانیم. برای غلبه بر این ترس، باید به خود یادآوری کنیم که تنها نبودن بهتر از بودن در یک رابطه ناسالم نیست. باید به خودمان ایمان داشته باشیم و بدانیم که شایسته یک رابطه سالم و شاد هستیم. در ضمن، باید به یاد داشته باشیم که تنها بودن فرصتی است برای شناخت بیشتر خودمان، رشد و پیشرفت فردی، و آماده شدن برای یک رابطه سالم در آینده. تمرکز بر روی خود و بهبود زندگی شخصی می‌تواند به کاهش این ترس کمک کند.

19. نبود سرگرمی و هیجان در رابطه

پس از مدتی، ممکن است یکنواختی و روتین، شور و هیجان اولیه رابطه را کاهش دهد.برای جلوگیری از این اتفاق، باید به دنبال راه‌هایی برای افزودن سرگرمی و هیجان به رابطه باشیم.این می‌تواند شامل امتحان کردن فعالیت‌های جدید با هم، سفر کردن به مکان‌های جدید، یا حتی انجام بازی‌های سرگرم‌کننده باشد.در ضمن، باید به یاد داشته باشیم که یک رابطه موفق، نیازمند تلاش و تعهد دو طرف است.هر دو طرف باید مایل باشند که برای بهبود رابطه تلاش کنند و از آن محافظت کنند.حتی تغییرات کوچک و ساده می‌تواند به تنوع و هیجان بیشتر در رابطه کمک کند.

باید به یاد داشته باشیم که هدف از افزودن سرگرمی و هیجان به رابطه، ایجاد لحظات شاد و به یادماندنی با هم است.

تمرکز بر روی لذت بردن از با هم بودن و تقویت ارتباط عاطفی، کلید حفظ شور و هیجان در رابطه است.

20. توقع معجزه داشتن

گاهی اوقات، ما انتظار داریم که عشق به تنهایی همه مشکلات را حل کند و رابطه ما را نجات دهد. اما عشق، یک معجزه نیست. یک رابطه سالم، نیازمند تلاش، تعهد، فداکاری و صبر است. وقتی ما توقع معجزه داریم، ممکن است از تلاش برای بهبود رابطه دست بکشیم و منتظر باشیم که همه چیز به خودی خود درست شود. برای جلوگیری از این اشتباه، باید به یاد داشته باشیم که عشق، یک شروع است، نه یک پایان. باید به طور مداوم برای حفظ و بهبود رابطه خود تلاش کنیم. این تلاش، می‌تواند شامل یادگیری مهارت‌های ارتباطی، حل مسائل و مشکلات به صورت مشترک، و ابراز محبت و قدردانی از طرف مقابل باشد. باید باور داشته باشیم که با تلاش و تعهد، می‌توانیم یک رابطه سالم و شاد داشته باشیم.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا